قرآن
1 إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ، وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ، وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ، وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ، وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ، لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ* «1» در آفرینش آسمانها و زمین، و در پیاپى آمدن شب و روز، و در کشتى که به سود مردمان در دریا روان است، و در آبى که خدا از آسمان فرو فرستاد و با آن زمین را پس از مردگى زنده کرد و هر گونه جنبنده را در آن پراکنده ساخت، و در وزیدن بادها از هر سوى، و در ابرهاى گمارده میان آسمان و زمین، در اینها همه، نشانههایى است (از دانایى و توانایى خدا) براى کسانى که خرد خویش به کار اندازند*.
2 وَ قالُوا: لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ* «2» (دوزخیان) گفتند که اگر ما مىشنیدیم یا خرد خود را به کار مىانداختیم، اکنون در شمار دوزخیان نبودیم*.
______________________________
(1) سوره بقره (2): 164.
(2) سوره ملک (67): 10.
3 وَ مِنْ آیاتِهِ یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً، وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فَیُحْیِی بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها، إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ* «1» از نشانههاى (دانایى و توانایى) اوست که برق را به بیم و امید به شما مىنمایاند، و از آسمان آبى فرو مىفرستد و زمین را پس از مردگى زنده مىکند، همانا در این کار شگرف نشانههایى است براى کسانى که خرد خود را به کار اندازند* 4 وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ، وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ، إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ* «2» شب و روز و خورشید و ماه را- براى زندگانى شما- در گردون مسخر ساخت، و ستارگان را به فرمان خویش فرمانبردار کرد، در این کار بزرگ نشانههایى است براى آنان که خرد خود را به کار اندازند*
حدیث
1 النبی «ص»: إنّما یدرک الخیر کلّه بالعقل، و لا دین لمن لا عقل له. «3»
پیامبر «ص»: انسان به وسیله خرد و عقل به نیکیها همه دست مىیابد. هر کس خرد ندارد دین ندارد.
2 النبی «ص»- اثنى قوم بحضرته على رجل حتّى ذکروا جمیع خصال الخیر، فقال رسول اللَّه «ص»: «کیف عقل الرجل؟» فقالوا: یا رسول اللَّه!
______________________________
(1) سوره روم (30): 24.
(2) سوره نحل (16): 12.
(3) «تحف العقول»/ 44.
نخبرک عنه باجتهاده فی العبادة و أصناف الخیر تسألنا عن عقله؟! فقال:
«إنّ الاحمق یصیب بحمقه أعظم من فجور الفاجر، و إنّما یرتفع العباد غدا فی الدّرجات و ینالون الزّلفى من ربّهم على قدر عقولهم». «1»
پیامبر «ص»- گروهى در محضر او شخصى را ستودند و از همه خصلتهاى نیک او یاد کردند، پیامبر گفت: «عقل آن مرد چگونه است؟» گفتند: اى پیامبر! ما به تو از کوشش او در عبادت و دیگر خوبیهاى او سخن مىگوییم و تو در باره عقل او از ما مىپرسى؟ پیامبر گفت: «مرد احمق، به سبب حماقت خود، بیش از انسان گناهکار به گناه و نابکارى آلوده مىگردد.
فرداى قیامت، درجات بندگان خدا و دستیابى ایشان به قرب و نزدیکى پروردگار به اندازه خردهاى ایشان است».
3 النبی «ص»: لکلّ شیء آلة و عدّة، و آلة المؤمن و عدّته العقل. و لکلّ شیء مطیّة، و مطیّة المرء العقل. و لکلّ شیء غایة، و غایة العبادة العقل. و لکلّ قوم راع، و راعی العابدین العقل. و لکلّ تاجر بضاعة، و بضاعة المجتهدین العقل. و لکلّ خراب عمارة، و عمارة الآخرة العقل. و لکلّ سفر فسطاط یلجئون إلیه، و فسطاط المسلمین العقل. «2»
پیامبر «ص»: براى هر چیزى ساز و برگى لازم است، ساز و برگ مؤمن عقل است. هر چیز را مرکوبى لازم است، مرکوب انسان عقل است. هر چیز را سرانجامى است، سرانجام عبادت عقل است. هر گروه را شبان و سرپرستى است، شبان و سرپرست خداپرستان عقل است. هر بازرگان را کالایى است، کالاى کوشندگان در راه خدا عقل است. هر ویرانیى را آبادانیى در خور است، آبادانى آخرت به عقل است. و هر جمع مسافرى را سایبانى لازم است تا بدان پناه برند، سایبان مسلمانان عقل است.
______________________________
(1) «تحف العقول»/ 44.
(2) «بحار» 1/ 95- از کتاب «کنز الفوائد».
بنگرید! این تعالیم والا به چه چیز اشاره مىکند؟ آیا در آنها مىاندیشیم؟
معناى این سخنان این است که فرد مسلمان و جامعه اسلامى باید این چنین باشد، باید عقل و خرد و فرزانگى و دانایى بر همه جاى آن سایه گسترد و همه کار و همه چیز، نمودار خرد و عقل و دانایى باشد، نه نمودار تحجّر و عوامزدگى و جمود. این است جامعه آرمانى اسلام، و این است مسلمان تراز مکتب.
4 النبی «ص»: ما قسم اللَّه للعباد شیئا أفضل من العقل، فنوم العاقل أفضل من سهر الجاهل، و إفطار العاقل أفضل من صوم الجاهل، و إقامة العاقل أفضل من شخوص الجاهل .. «1»
پیامبر «ص»: خداى چیزى برتر از خرد بهره بندگان نساخته است. این است که خواب عاقل برتر از بیدارى جاهل است، و روزه گشودن عاقل برتر از روزه داشتن جاهل است، و بر جاى ماندن عاقل برتر از به راه افتادن جاهل.
5 الامام علی «ع»: العقل مرکب العلم. «2»
امام على «ع»: عقل مرکب علم است.
6 الامام علی «ع»: الإنسان بعقله. «3»
امام على «ع»: انسان به عقل خویش انسان است.
7 الامام علی «ع»: من استحکمت لی فیه خصلة من خصال الخیر، احتملته
______________________________
(1) «بحار» 1/ 91- از کتاب «المحاسن».
(2) «غرر الحکم»/ 20.
(3) «غرر الحکم»/ 14.
علیها و اغتفرت فقد ما سواها. و لا أغتفر فقد عقل و لا دین، لأنّ مفارقة الدّین مفارقة الأمن، فلا یتهنّأ بحیاة مع مخافة. و فقد العقل فقد الحیاة، و لا یقاس إلّا بالأموات. «1»
امام على «ع»: هر که در او خصلتى از خصال نیک بر من ثابت شود، او را بر آن پذیرا مىشوم و از نبودن چیزهاى دیگر چشم مىپوشم، لیکن از نبودن خرد و دین چشم نمىپوشم. زیرا جدایى از دین جدایى از امنیت خاطر است، و زندگى با ناامنى و نگرانى گوارا نخواهد بود. فقدان خرد نیز به منزله فقدان حیات است. و بیخرد را جز با مردگان نتوان قیاس کرد.
8 الامام علی «ع»: الإنسان عقل و صورة، فمن أخطأه العقل و لزمته الصورة لم یکن کاملا، و کان بمنزلة من لا روح فیه. «2»
امام على «ع»: انسان عقل است و صورت، پس هر که عقل از او رویگردان شود و صورت آدمى با او بماند کامل نیست، و همچون کسى است که روح ندارد.
9 الامام علی «ع»- قال لابنه الحسن: یا بنیّ! إنّ اغنى الغنى العقل، و أکبر الفقر الحمق .. «3»
امام على «ع»- به پسرش حسن: پسرم! بینیازترین بینیازى عقل است، و بزرگترین فقر و نیازمندى بیخردى و احمقى.
10 الامام علی «ع»: یا بنیّ! لا فقر أشدّ من الجهل، و لا عدم أعدم من العقل .. «4»
______________________________
(1) «اصول کافى» 1/ 27.
(2) «بحار» 78/ 7- از کتاب «مطالب السّؤول».
(3) «نهج البلاغه»/ 1104.
(4) «امالى» طوسى 1/ 145.
امام على «ع»: پسرم! هیچ فقرى سختتر از نادانى نیست، و هیچ ناداریى بدتر از نادارى عقل نیست.
11 الامام علی «ع»: العقل رسول الحقّ. «1»
امام على «ع»: عقل فرستاده خدا است.
12 الامام علی «ع»: ملاک الأمر العقل. «2»
امام على «ع»: ملاک در هر چیز «3» عقل است.
13 الامام علی «ع»: العقول أئمّة الافکار، و الأفکار أئمّة القلوب، و القلوب أئمّة الحواسّ، و الحواسّ أئمّة الأعضاء. «4»
امام على «ع»: خردها راهبران اندیشههایند، و اندیشهها راهبران دلها، و دلها راهبران حسها، و حسها راهبران اندامها.
14 الامام علی «ع»: العقل مصلح کلّ أمر. «5»
امام على «ع»: عقل اصلاحکننده هر کار است.
15 الامام علی «ع»: اعقلوا الخبر إذا سمعتموه عقل رعایة لا عقل روایة، فإنّ رواة العلم کثیر و رعاته قلیل. «6»
______________________________
(1) «غرر الحکم»/ 15.
(2) «غرر الحکم»/ 315.
(3) در برخى نسخهها: ملاک دین (و دیندارى).
(4) «مستدرک نهج البلاغه»/ 176.
(5) «غرر الحکم»/ 30.
(6) «نهج البلاغه»/ 1130.
امام على «ع»: چون خبرى بشنوید، در آن با خرد ژرفنگر تعقل کنید، نه با خرد گزارشگر، که گزارشگران دانش فراوانند و ژرفنگران در آن اندک.
16 الامام علی «ع»: العقل أقوى أساس. «1»
امام على «ع»: خرد، نیرومندترین شالوده است.
17 الامام علی «ع»: العقل حسام قاطع. «2»
امام على «ع»: خرد، شمشیرى برنده است.
18 الامام علی «ع»: ثمرة العقل لزوم الحقّ. «3»
امام على «ع»: ثمره خرد، پیروى از حق است.
19 الامام علی «ع»: ثمرة العقل الاستقامة. «4»
امام على «ع»: ثمره خرد، پایدارى و ایستادگى است.
20 الامام علی «ع»: لا یستعان على الدّهر إلّا بالعقل. «5»
امام على «ع»: بر مشکلات روزگار، جز به یارى خرد، نمىتوان چیره گشت.
21 الامام علی «ع»: العقل- حیث کان- آلف مألوف. «6».
______________________________
(1) «غرر الحکم»/ 31.
(2) «غرر الحکم»/ 20.
(3) «غرر الحکم»/ 158.
(4) «غرر الحکم»/ 158.
(5) «بحار» 78/ 7- از کتاب «مطالب السّؤول».
(6) «غرر الحکم»/ 27.
امام على «ع»: خرد، در هر جا که باشد، بهترین مونس و همدم است.
22 الامام علی «ع»: هبط جبرئیل على آدم فقال: یا آدم! إنّی أمرت أن أخیّرک واحدة من ثلاث، فاختر واحدة ودع اثنتین. فقال له آدم: و ما الثّلاث یا جبرئیل؟ فقال: العقل و الحیاء و الدّین. قال آدم: فإنّی قد اخترت العقل.
فقال جبرئیل للحیاء و الدین: انصرفا و دعاه! فقالا: یا جبرئیل! إنّا أمرنا أن نکون مع العقل حیث کان .. «1»
امام على «ع»: جبرئیل بر آدم فرود آمد و گفت: اى آدم! به من فرمان رسیده است که از تو بخواهم تا یکى از سه چیز را برگزینى، پس یکى را برگزین و دو تاى دیگر را واگذار! آدم گفت: اى جبرئیل! آن سه چیز کدامند؟ در پاسخ گفت: خرد و آزرم و دین. آدم گفت: من خرد را برگزیدم. آنگاه جبرئیل به آزرم و دین گفت: دور شوید و او را به حال خود واگذارید! آنها گفتند: اى جبرئیل! به ما فرمان شده است که هر جا عقل باشد با آن باشیم ....
23 الامام الباقر «ع»- عن النبی «ص»: لم یعبد الله عزّ و جلّ بشیء أفضل من العقل، و لا یکون المؤمن عاقلا حتّى یجتمع فیه عشر خصال: الخیر منه مأمول، و الشّرّ منه مأمون .. و لا یسأم من طلب العلم طول عمره .. «2»
امام باقر «ع»- از پیغمبر اکرم: کسى خدا را به چیزى والاتر از عقل و خردمندى عبادت نکرده است. مؤمن عاقل و خردمند نخواهد بود مگر آنکه ده خصلت در او فراهم شود: به نیکى او امید دارند، و از شرّ او در امان باشند ...
و در سراسر عمر خود از جستجوى علم خسته و تنگدل نشود ...
______________________________
(1) «امالى» صدوق/ 600.
(2) «خصال»/ 433.
24 الامام الباقر «ع»: لا مصیبة کعدم العقل، و لا عدم عقل کقلّة الیقین. «1»
امام باقر «ع»: هیچ مصیبتى همچون بیخردى نیست، و هیچ بیخردیى همچون کمى یقین نیست.
25 الامام علی «ع»: لو صحّ العقل، لاغتنم کلّ امرئ مهله. «2»
امام على «ع»: اگر عقل سالم باشد، هر کس فرصت (عمر) خود را غنیمت خواهد شمرد.
26 الامام الصادق «ع»: دعامة الانسان العقل، و من العقل الفطنة و الفهم و الحفظ و العلم، فإذا کان تأیید عقله من النّور، کان عالما، حافظا، زکیّا، فطنا، فهما. و بالعقل یکمل، و هو دلیله و مبصره و مفتاح أمره. «3»
امام صادق «ع»: ستون وجود آدمى عقل است. زیرکى و فهم و به یادسپرى (حفظ مطالب و علوم) و دانشورى (علم) از خواصّ عقل است. و هر گاه عقل، از نور (معنوى) نیرو گرفته باشد، انسان، دانشور و به یاد سپرنده علم و هوشمند و زیرک و فهیم خواهد بود. آدمى به عقل کامل مىشود. و عقل راهنما و سبب بینایى و کلید مشکلگشاى امور انسان است.
27 الامام الکاظم «ع»: یا هشام! إنّ ضوء الجسد فی عینه، فإن کان البصر مضیئا استضاء الجسد کلّه. و إنّ ضوء الرّوح العقل، فإذا کان العبد عاقلا کان عالما بربّه، و اذا کان عالما بربّه أبصر دینه. و إن کان جاهلا بربّه لم یقم له دین. و کما لا یقوم الجسد إلّا بالنّفس الحیّة، فکذلک لا یقوم الدّین إلا بالنیّة
______________________________
(1) «تحف العقول»/ 208.
(2) «غرر الحکم»/ 261.
(3) «علل الشرائع» 1/ 103.
الصّادقة، و لا تثبت النیّة الصادقة الا بالعقل. «1»
امام کاظم «ع»: اى هشام! نور تن در چشم است. پس اگر دیده روشن باشد، همه تن از نور آن روشنى مىگیرد. و روشنى روح عقل است. پس اگر انسان عاقل و خردمند باشد، پروردگار خود را مىشناسد. و چون پروردگار خود را شناخت در دین خود بصیرت پیدا مىکند. و چون کسى پروردگار خود را نشناسد دینى براى او باقى نمىماند. و همان گونه که تن جز با جان، زنده و بر پاى نمىماند، دین نیز جز با نیت خالص بر پاى نمىماند. و نیت خالص جز با عقل استوار نمىگردد.
28 الامام الرضا «ع»: صدیق کلّ امرئ عقله، و عدوّه جهله. «2»
امام رضا «ع»: دوست هر کس عقل و دانایى او است، و دشمن هر کس جهل و نادانى او.
______________________________
(1) «تحف العقول»/ 292.
(2) «اصول کافى» 1/ 11.
________________________________________
حکیمى، محمدرضا و حکیمى، محمد و حکیمى، على - آرام، احمد، الحیاة / ترجمه احمد آرام، 6جلد، دفتر نشر فرهنگ اسلامى - تهران، چاپ: اول، 1380ش.