حق مادرت، این است که:
بدانى، او تو را در شکم خود حمل کرد، به گونهاى که هیچ کس بار دیگرى را نکشید.
از ثمره قلب خود، به تو غذایى داد که هیچ کس به کسى ندهد.
با تمام اعضاى خود، در نگهدارى تو کوشید.
در این اندیشه نیست که گرسنه و تشنه بماند، تا تو سیر و سیراب شوى.
بىلباس بماند تا تو را بپوشاند؛ در آفتاب بماند تا تو در سایه باشى، از خواب خود چشم بپوشد تا تو راحت بخوابى.
از گرما و سرما تو را نگاه داشت، تا فرزند او باشى.
پس نمىتوانى او را شکرگزارى، مگر به توفیق و یارى و کمک خداوند.
حقّ پدرت، آن است که:
بدانى او اصل وجود تو است، که اگر نمىبود، تو هم نبودى.
پس هر نیکى در خودت دیدى که از آن شگفتزده شدى، بدان که پدرت، اصل نعمت بر تو در آن خیر بوده است. پس خدا را به اندازه آن حمد و شکر کن. و نیرویى جز به سبب خدا نیست.
حقّ فرزندت، این است که:
بدانى از تو است، و در دنیاى گذرا، به خیر و شرّ خود، وابسته تو است. و تو در برابر سرپرستى او مسئولى که او را نیکو ادب نمایى، به سوى خداى عزّ و جلّ راهنمایى کنى، و در طاعت خدا به او کمک رسانى.
پس در کارهاى او بکوش، مانند کوشیدن کسى که مىداند در نیکى به او پاداش مىگیرد. و اگر با او بدرفتارى کند، عقاب مىشود.
حقّ برادرت، این است که:
بدانى دست تو و مایه عزّت و قدرت تو است، پس او را سلاحى بر معصیت خدا مگیر، و براى ظلم کردن بر آفریدگان خدا، او را وسیلهاى مساز.
و در برابر دشمنش، یارى او را رها مکن.
و از خیرخواهى نسبت به او دریغ مدار. اگر اوامر خداى تعالى از پیروى کرد، چه بهتر. و اگر چنین نکرد، خدا را گرامىتر از او نزد خودت بدان. و نیرویى جز به سبب خدا نیست.
گلچین صدوق: حکایات و روایات برگزیده کتاب من لایحضره الفقیه، ج1، ص:109 - 110
تشکر از شما.بسیار آموزنده
یا علی