خالق من! سیـد و مولای من! بسته به زنجیـر گنه، پای من نیست حضور تو دگر جای من اگـر نبخشی تو مـرا وای من! الهی العفو الهی العفو **** لحظه بـه لحظه گنـه اندوختم در شـرر آتـش خــود سـوختم چشم به لطف و کرمت دوختم نقش گنه مانده به سیمای من الهی العفو الهی العفو **** مرا به اخلاص پیمبـر ببخش به اشک صدیقۀ اطهر ببخش به لیـلهxالمبیت حیـدر ببخش علی بـود رهبـر و مولای من الهی العفو الهی العفو
**** غرق گناهم تـو ثـوابم بده کرم کـن و باز جـوابم بده شفا بر این قلب خرابم بده داور من! خالق یکتای من! الهی العفو الهی العفو **** بار خدا! من کـه بـه تاب و تبم نـام حسیـن تـو بـود بــر لبـم گریـهکـن فاطمــه و زینبــم کاین همه سوز است به آوای من الهی العفو الهی العفو **** به دسـت عبـاس دلاور ببخش به زخمهـای علـیاکبر ببخش به خون حلق علیاصغر ببخش عفو تو و جرم و خطاهـای من الهی العفو الهی العفو اشک غـم و زمزمـه آوردهام گرچه گنـه این همه آوردهام محبــت فــاطمــه آوردهام نیست جز این حاصل فردای من الهی العفو الهی العفو **** نیست بـه جز بـار گنه، توشهام اگر به کف نمانده یک خوشهام عـاشق آن مـزار ششگوشـهام از تـو همیـن است تمنـای من الهی العفو الهی العفو
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبلاگ سعی بر آن دارد تا با ارائه مطالبی مفید و مناسب که دانستن آنها میتواند به افزایش کیفیت زندگی منجر شود قدم بردارد به این امید که در جهت رضای خداوند باشد
خالق من! سیـد و مولای من!
بسته به زنجیـر گنه، پای من
نیست حضور تو دگر جای من
اگـر نبخشی تو مـرا وای من!
الهی العفو الهی العفو
****
لحظه بـه لحظه گنـه اندوختم
در شـرر آتـش خــود سـوختم
چشم به لطف و کرمت دوختم
نقش گنه مانده به سیمای من
الهی العفو الهی العفو
****
مرا به اخلاص پیمبـر ببخش
به اشک صدیقۀ اطهر ببخش
به لیـلهxالمبیت حیـدر ببخش
علی بـود رهبـر و مولای من
الهی العفو الهی العفو
****
غرق گناهم تـو ثـوابم بده
کرم کـن و باز جـوابم بده
شفا بر این قلب خرابم بده
داور من! خالق یکتای من!
الهی العفو الهی العفو
****
بار خدا! من کـه بـه تاب و تبم
نـام حسیـن تـو بـود بــر لبـم
گریـهکـن فاطمــه و زینبــم
کاین همه سوز است به آوای من
الهی العفو الهی العفو
****
به دسـت عبـاس دلاور ببخش
به زخمهـای علـیاکبر ببخش
به خون حلق علیاصغر ببخش
عفو تو و جرم و خطاهـای من
الهی العفو الهی العفو
اشک غـم و زمزمـه آوردهام
گرچه گنـه این همه آوردهام
محبــت فــاطمــه آوردهام
نیست جز این حاصل فردای من
الهی العفو الهی العفو
****
نیست بـه جز بـار گنه، توشهام
اگر به کف نمانده یک خوشهام
عـاشق آن مـزار ششگوشـهام
از تـو همیـن است تمنـای من
الهی العفو الهی العفو