1 این سفارشهاى پدرى است که میرود؛
2 پدرى که میداند لحظه ها میگذرند؛
3 میداند زندگی اش رو به پایان است؛
4 پدرى تسلیم نظام روزگار، از دنیا بیزار؛
5 ساکن خانه هاى گذشتگان که می داند نوبت اوست که خانه ها را بگذارد و برود.
6 این سفارشهاى پدرى است به فرزندش. فرزندان، آرزوهاى درازى دارند که به آنها نمی رسند؛
7 در راهى میروند که به نابودى میرسد.
8 فرزندان انسان، نشانه گاه تیر دردها،
9 اسیران روزگار،
10 تیر رس رنجها،
11 بندگان دنیا،
12 معامله گران هیچ و پوچ
13 و برنده هاى رقابت فنا و زوال اند.
14 فرزندان انسان، در بند مرگ،
15 ناگزیر از رنج،
16 همدم اندوه،
17 آماج بلا،
18 شکست خورده شهوت
19 و جانشین مردگان اند.
(ترجمه بخشی از نامه سى و یکم نهج البلاغه