« استاد مرتضى مطهرى بر این اعتقاد است که علم و ایمان مکمل و متمم یکدیگرند، نه متضاد با هم. علم نیمى از انسان را مىسازد و ایمان نیمى دیگر را. ایشان همچنین معتقد است که در شناخت کامل جهان، هم به شناخت علمى نیازمندیم و هم به شناخت دینى. از نظر علم، جهان کهنه کتابى است که اول و آخر آن افتاده است به عبارت دیگر نه اولش معلوم است و نه آخرش. از این رو براى شناخت بهتر جهان مىباید آغاز و فرجام آن نیز مشخص گردد.
ایشان رابطه علم و ایمان را چنین ترسیم مىکند:
** علم به ما روشنایى و توانایى مىبخشد و ایمان عشق و امید و گرمى.
** علم ابزار مىسازد و ایمانْ مقصد.
** علم سرعت مىدهد و ایمان جهت.
** علم توانستن است و ایمان خوب خواستن.
** علم مىنمایاند که چه هست و ایمان الهام مىبخشد که چه باید کرد.
** علم انقلاب برون است و ایمان انقلاب درون.
** علم جهان را جهان آدمى مىکند و ایمانْ روان را روان آدمیت مىسازد.
** علم وجود انسان را به صورت افقى گسترش مىدهد و ایمان به شکل عمودى بالا مىبرد.
** علم طبیعتساز است و ایمان انسانساز.
** هم علم به انسان نیرو مىدهد هم ایمان، اما علم نیروى منفصل مىدهد و ایمان نیروى متصل.
** علم زیبایى است و ایمان هم زیبایى است.
** علم زیبایى عقل است و ایمان زیبایى روح.
** علم زیبایى اندیشه است و ایمان زیبایى احساس.
** هم علم به انسان امنیت مىبخشد و هم ایمان.
** علم امنیت برونى مىدهد و ایمان امنیت درونى.
** علم در مقابل هجوم بیمارىها، سیلها، زلزلهها و طوفانها ایمنى مىدهد و ایمان در مقابل اضطرابها، تنهایىها، احساس بىپناهىها، پوچانگارىها.
** علم جهان را با انسان سازگار مىکند و ایمانْ انسان را با خودش ».
و اما من می گویم :
کجایی علم ؟
کجایی دین ؟
خدایا چه می شد ما هم به مانند خیلی از بندگان خوب تو با این دو بال پرواز می کردیم تا به سعادت و کمال واقعی که خودت به انسان ها وعده دادی نائل می شدیم !
راستی چرا ما انسان ها قدر این دو را ندانسته و با برنامه ریزی درست سعادت خود و دیگران را در آنها نمی جوییم ؟!
مشکل کجاست ؟
خودمان ؟ محیط اطراف ؟
و یا مراکز علمی ؟
فقط می توانم بگویم : چقدر کوتاهی ها ... چقدر بی خیالی ها ...چقدر کم توجهی ها ... چقدر بی برنامه ... و تا حتی چقدر خیانت ها به خود و دیگران ... چقدر و چقدر ... موجب عدم پروازها شده است .
منبع : مجموعه آثار ، شهید مطهری ، ج 2 ، ص 32 .