براستی برای چه زندگی می کنیم؟ در یک کلمه باید گفت برای این زندگی می کنیم تا ببینیم که برای چه زندگی می کنیم. به ھمین دلیل کسانی که این مسئله ذاتی را در خود و زندگی فراموش می کنند دچار خود فراموشی و نسیان کامل می شوند و فقط در لحظه مرگ یک بار دگر به یاد می آورند که اصلاً برای چه زیسته اند. انسان تنھا موجودی است که فقط برای این امر خلق شده تا بفھمد که برای چه خلق شده است و انسانیت انسان فقط مرھون و منوط به درگیری او به این مسئله است. این سئوال ممکن است که ھرگز پاسخی نیابد و ھر چه که بیشتر ادامه یابد بی پاسخ تر شود ولی فقط بواسطه این سئوال است که انسان بر جای خودش حضور دارد و از خود گم نمی شود. گمراھی انسان چیزی جز فراموشی این سئوال نیست. سئوالی که موجودیت فرد را به چالش می کشد و این رویاروئی با تمامیت حیات و ھستی خویش است. و اما آن کیست که این سئوال را از تو می پرسد که : برای چه زندگی میکنی و اصلاً ھستی؟ بی تردید او خود تو نیست . پس او کیست؟ او خدای توست. پس کسی که این سئوال را با خود ندارد خدا را ندارد و فراموش کرده است و لذا به خود فراموشی دچارشده است.
و لذا خودشناسی یک واقعه است و واقعه ای الھی در انسان .
از کتاب" دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 147
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این وبلاگ سعی بر آن دارد تا با ارائه مطالبی مفید و مناسب که دانستن آنها میتواند به افزایش کیفیت زندگی منجر شود قدم بردارد به این امید که در جهت رضای خداوند باشد
حکمت زندگی
( برای چه زندگی میکنی؟)
براستی برای چه زندگی می کنیم؟ در یک کلمه باید گفت برای این زندگی می کنیم تا ببینیم که برای چهزندگی می کنیم. به ھمین دلیل کسانی که این مسئله ذاتی را در خود و زندگی فراموش می کنند دچار
خود فراموشی و نسیان کامل می شوند و فقط در لحظه مرگ یک بار دگر به یاد می آورند که اصلاً برای چه
زیسته اند.
انسان تنھا موجودی است که فقط برای این امر خلق شده تا بفھمد که برای چه خلق شده است و
انسانیت انسان فقط مرھون و منوط به درگیری او به این مسئله است.
این سئوال ممکن است که ھرگز پاسخی نیابد و ھر چه که بیشتر ادامه یابد بی پاسخ تر شود ولی فقط
بواسطه این سئوال است که انسان بر جای خودش حضور دارد و از خود گم نمی شود. گمراھی انسان
چیزی جز فراموشی این سئوال نیست. سئوالی که موجودیت فرد را به چالش می کشد و این رویاروئی
با تمامیت حیات و ھستی خویش است. و اما آن کیست که این سئوال را از تو می پرسد که : برای چه
زندگی میکنی و اصلاً ھستی؟ بی تردید او خود تو نیست . پس او کیست؟ او خدای توست. پس کسی
که این سئوال را با خود ندارد خدا را ندارد و فراموش کرده است و لذا به خود فراموشی دچارشده است.
و لذا خودشناسی یک واقعه است و واقعه ای الھی در انسان .
از کتاب" دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 147